پیشبینی استقبال مصرف کننده از طریق نظریه شناخت الگو

این مبحث بسیار مفصل است اما تاکید آن در طراحی و تبلیغات به شرح زیر است

  1. هر ایده نوآورانه ای باید به مقدار هرچند اندک با نمونه های قبلی شباهت داشته باشد. مثلا اگر یک توستر با انرژی اتمی هم طراحی شد، باید باز هم مشخصات ظاهری توستر را داشته باشد تا استقبال شود
  2. در تبلیغات بهتر است که یک شئ بسیار مرسوم را برای تداعی برند استفاده کنیم. مثلا شرکتی که درختان را تبدیل به عنصر برند کرده است، هر وقت مشتری درختی را ببیند به یاد آن برند می افتد
  3. اجزای مرتبط با یک برند یا محصول باید همیشه ثابت باشند مثلا اگر یک برند در کنار لوگوی خود از شاخه زیتون استفاده می کند، این کار را باید همیشه انجام دهد
  4. عناصر تشکیل دهنده محصولات نیز باید همیشه وجود داشته باشند وگرنه محصول از نظر مشتری ناقص است مثلا کیف زنانه ممکن است دسته های دکوری داشته باشد اما مشخصه ی کیف این است که دسته دارد
  5. اگر مشتریان از توالی یک نوع تحول محصول استقبال کرده اند، احتمالا باز هم استقبال می کنند. مثلا وقتی بازار از نازک شدن موبایل ها دایما استقبال کرده است، اگر موبایل نازکتری بسازید باز هم استقبال می کند. تشخیص این موضوع با کشف الگوی اجتماعی از جمع آوری داده های آماری انجام می شود
  6. در طراحی های عمومی گرافیکی بهتر است از زبان ساده و قابل فهم استفاده شود. هرچه کوتاه شدن درک یک طراحی در ذهن مخاطب سرعت یابد با استقبال بیشتری مواجه می شود
  7. در طراحی تیزرها و کلیپها بهتر است از یک ملودی، ساختار، ساز، یا آواز آشنا یا شبیه برای جامعه استفاده شود که با نمونه اصلی تفاوت دارد. مثلا یک ملودی سنتی با گیتار الکتریک و...
  8. سایر مواردی نیز در این گفتار وجود داد که در اثر فون‌رستورف، روانشناسی گشتالت و اثر پرگنانز بیان شد.

بر اساس نظریات: پیاژه، آیزنک، کین، اچ‌گرگ، تورگرسون، بوث، فریمن، کید، کوربی، گادزیچوفسکی